استارتآپها به سرعت در حال رشد هستند و تأثیر خود را بر اقتصاد افزایش میدهند. این مقاله موانع استارتاپها در مسیر موفقیت خود را مطرح می کند. برای مشتریان ارزش ایجاد میکنند و بیشتر و بیشتر به اقتصاد کلی کمک میکنند. استارت آپ های موفق داستان های بزرگی در پشت خود دارند که برخی از آنها را همه ما می دانیم.
با این حال، باید به خاطر داشته باشیم که در حالی که داستانهای موفقیت بلند و جذاب هستند، موانع استارتاپها بسیار شایعتر و نزدیکتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. اکنون باور عمومی بر این است که از هر 10 استارتاپ، 9 استارتآپ شکست میخورند. با وجود این واقعیت، اهمیت مطالعه شکستها نادیده گرفته شده است. در این مقاله، به موانع پیش روی استارتآپهای ایرانی و علت شکست کارافرینان در ایران خواهیم پرداخت.
موانع استارتاپها و علت شکست کارافرینان در ایران
- محصول یا سرویس ضعیف:
با توجه به نظرسنجی انجام شده در نمایشگاه ELECOM، از استارتاپهای ایرانی، 5 درصد در حال توسعه ایده/دمو، 74 درصد در مرحله ورود به بازار و 21 درصد در مرحله رشد قرار دارند. ورود به بازار به محصول/خدمت نیاز دارد که هم مورد تقاضای بازار باشد و هم برای مشتریان جذاب باشد. این یک چالش بزرگ برای استارت آپ های ایرانی است که خدمات/محصول ضعیف و ناآگاهی نسبت به بازخورد مشتریان را یکی از موضوعات اصلی خود عنوان کرده اند.
استارتآپها اغلب تحقیقات گستردهای در مورد بازاری که قصد ورود به آن دارند یا محصول/خدمتی که پیشنهاد توسعه دارند، انجام نمیدهند. استارتآپها باید در توسعه نسخههای آزمایشی محصول/خدمات خود، ارائه آن به مشتریان و نظارت بر بازخورد آنها چابک باشند. اتخاذ استراتژی «محصول/خدمت خود را توسعه دهید و مشتری آن را تعقیب خواهد کرد» بهترین ایده نیست. استارتآپها باید بر توسعه حداقل محصول بادوام (MVP)، ارائه محصول به مشتریان، جمعآوری و تجزیه و تحلیل بازخوردها و بر این اساس بهبودها و اصلاحات در محصول خود تمرکز کنند.
- کمبود منابع مالی کافی:
جذب سرمایه برای یک استارتاپ، نه تنها در ایران بلکه در همه جای دنیا، یک چالش بزرگ است و به عنوان یکی از سه مانع اصلی موفقیت و علت شکست کارافرینان در ایران معرفی شده است. هرچند، تخصیص نامناسب منابع، دست کم گرفتن هزینهها و برآورد بیش از حد درآمد، اشتباهات رایجی هستند که وضعیت را تشدید میکنند.
- عدم شناخت نیازها و خواسته های مشتریان:
بررسی اکوسیستم استارتاپی ایران حاکی از آن است که استارت آپ های ایرانی در راستای همسویی محصول خود با بازار با مشکلات جدی مواجه هستند. تحقیقات بازار ناکافی، بسیاری از استارت آپ ها را به معرفی محصول/خدمت ناسازگار با نیازهای بازار سوق می دهد و کسب و کارشان را در معرض خطر قرار می دهد. حتی در کشورهای اروپایی و در کشورهای توسعهیافته مانند استرالیا، بسیاری از استارتآپها گزارش دادهاند که یکی از دغدغههای اصلی آنها جذب مشتری و معرفی محصول/خدمتی است که واقعاً مورد تقاضای بازار است.
- رقابت شدید با سایر رقبا:
رقبا در پاسخ به سؤالاتی در مورد مواجهه با رقبا، نادیده گرفتن رقبا و تمرکز شدید بر بازارهای جدید، اکثر کارآفرینان به «کم» و «بسیار کم» پاسخ دادند. به نظر می رسد رقابت دغدغه جسورانه ای برای استارت آپ ها در ایران نیست، موضوعی که می توان آن را به اکوسیستم نوپای استارت آپی نسبت داد.
با این حال، هنوز برخی از رهبران بازار وجود دارند که به عنوان رقیب عمل میکنند و رشد کسبوکارهای کوچک و جدید را دشوار میکنند، بهویژه از آنجایی که حقوق مالکیت معنوی یا دارای نقصهای جدی است یا اجرا نمیشود. برای کسب و کارهای جدید، حفاظت از محصولاتشان ضروری است و می تواند مزیت رقابتی پایدار ایجاد کند. اجرای قوانین IP همچنین سرمایه گذاری در استارتاپ ها را تشویق می کند و باید جدی گرفته شود.
- فقدان مهارت های مدیریتی:
هر کسب و کاری به یک تیم مدیریتی کارآمد نیاز دارد. یک تیم مدیریت ناهماهنگ می تواند به راحتی یک استارت آپ را به سمت شکست سوق دهد. بسیاری از کارآفرینان (70٪) فقط مهارت های فنی دارند و تعداد بسیار کمی (11٪) یا در رشته های مدیریت فارغ التحصیل شده اند یا مهارت های مدیریتی دارند. بنابراین استفاده از مشاوران و منتورهای کسب و کار برای استارت آپ ها برای غلبه بر این مشکل احتمالی ضروری به نظر می رسد.
برای غلبه بر مشکل مدیریتی، هند برنامه ای به نام “Startup Hub India” را آغاز کرده است. این هاب به عنوان نقطه اتصال بین تمام استارت آپ های هندی عمل می کند. با استفاده از هاب، استارت آپ ها در هند می توانند به راحتی به دانش، تجربه، مربیان، VC ها و مشاوران دسترسی داشته باشند. برنامه های مشابهی در ایران در حال اجراست.
- فقدان سرمایه انسانی مناسب:
در کشورهایی مانند اسلواکی، 51 درصد استارت آپ ها شناسایی منابع انسانی با تجربه و با استعداد را به عنوان یک چالش حیاتی می شناسند. استارت آپ های ایران تفاوت چندانی با هم ندارند. گزارش ها نشان می دهد که اعضای تیم استارت آپی در ایران به طور جدی فاقد مهارت های تجاری مانند مهارت های کارآفرینی، فروش، بازاریابی، برندسازی، سئو و غیره هستند. جذب و حفظ کارمندان یا اعضای تیم ماهر و با استعداد، تلاشی است که استارت آپ ها باید روی آن تمرکز کنند. که این مورد به یکی از علت های شکست کارافرینان در ایران به شمار میرود.
- بیزینس مدل نامناسب:
یک مدل کسب و کار خوب فکر، پایدار و سودآور برای ادامه فعالیت استارتاپ ضروری است. استارتآپها باید هزینههای جذب مشتری (CAC) را به طور دقیق برآورد کرده و آن را با ارزش طول عمر مشتری (CLV) متعادل کنند. یک مدل تجاری سودآور باید به یک CLV منجر شود که از CAC آن بیشتر باشد. استارتآپها باید دو سوال در مورد مدل خود از خود بپرسند.
اول، آیا میتوان مقیاسسازی را از طریق مدل فعلی به دست آورد؟
دوم، آیا مقدار پولی که مشتریان برای محصولات ما خرج میکنند بیشتر از پول مورد نیاز برای جذب آن مشتریان است؟
مدلهای کسب و کار باید با چشم انداز اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور سازگار باشند. موانع استارتاپها همچنین باید به مقیاسپذیری مدل خود توجه زیادی داشته باشند و استراتژیهای رشد مناسب را اتخاذ کنند. برنامههای آموزشی و آموزشی باید برای معرفی این استراتژیها به کارآفرینان و کمک به آنها در طراحی یک مدل کسب و کار پایدار یا بهبود مدل فعلی خود اندیشیده شود.
بدون دیدگاه